داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز

داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز

داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز

داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز

داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز

داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز
داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز
پشتیبانی توسط Hacker M.T
Hacker M.T سفارش هک @MT_Public
موضوعات
آرشیو
پشتيباني آنلاين
آمار
نویسندگان
نظرسنجي
جستجو
جدید ترین مطالب
امکانات جانبی
تبلیغات
داستان +داستان جدید+داستان آموزنده+داستان پند آموز
پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.

آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد


و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید


نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید».


پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل


نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند.


نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در


گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت




برای خوندن بقیه داستان بر روی ادامه مطالب کلیک کنید






تعداد بازديد : 165
22 آبان 1395 ساعت: 17:31
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
آخرین نظرات کاربران